مهندسی ارزش
اگر بخواهیم تعریف جامعی از مهندسی ارزش (لاتین آن : value engineering) بیان کنیم، به تمامی تلاش های سازمان یافته ای که هدف آن ها بررسی مرحله طراحی، اجرا، راهاندازی و بهره داری و کلا تحلیل جامع فعالیت های یک طرح است مهندسی ارزش می گوییم که از کارآمدترین و با اهمیت ترین شیوه های اقتصادی در حوزه فعالیت های مهندسی به حساب می آید.
در چارچوب مدیریت پروژه و در رویکرد ارزش، این نوع از مهندسی یک فن نظام یافته است و دقیقا به کلیه اجزای طرح توجه می کند و هیچ یک از اجزا را قطعی و مسلم نمی داند. اگر ما بتوانیم هرچه زمان کمتری برای رسیدن به مرحله بهرهبرداری سپری کنیم بدون اینکه بر هزینه ها بیافزاییم یا از کیفیت کار بکاهیم هدف مهندسی ارزش را دنبال کرده ایم.
فازها
هنگامی که مجموعه ای از رویکردها و عملکرد لازم برای بدست آوردن جواب بهتر و مؤثر تر برای مسئله را ارائه دهیم در حقیقت روند کاری مهندسی ارزش را طی می کنیم. این روند دارای شش فاز است که البته چون اگر نتایج یک مطالعه مهندسی ارزش اجرا نشود عملا هیچ فایده ای در پی نخواهد داشت، بعضی فاز اجرا را نیز جزو فازهای برنامه کاری میدانند. این هفت فاز به ترتیب به این صورت است: اطلاعات، تحلیل کارکرد، خلاقیت، ارزیابی، توسعه، ارائه، اجرا
اجرای مهندسی ارزش
آنچه از تجربیات اجرای مهندسی ارزش تاکنون حاصل شدهاست، کشف و تدوین برخی مفاهیم و اصول بنیادی است که اساس رشد و تکامل روشهای مهندسی ارزش قرار گرفتهاست. این اصول بنیادی عبارتند از:
- بهرهگیری از کارشناسان چند تخصصی برای اعمال تغییرات
- تکمیل تدریجی تغییرات از طریق مطالعه و بررسی عینی کار
- بهرهگیری از یک منطق اساسی برای طرح پرسشها
- برنامهریزی انجام کار.
در طی چندین سال، روشهای فنی مهندسی ارزش همانند عرصههای کاربست آن، گسترش پیدا کرد. امروزه با توجه به اینکه تحلیل یا مهندسی ارزش شناخته شده است برای ارتقای ارزش تولیدات یا خدمات از آن استفاده می گردد. به دلیل اینکه هزینه های اجرایی و توسعه فناوری مدام در حال افزایش است، ضروری است آن بخشی از هزینه ها که نقشی در ارتقای کیفیت ندارند و از لحاظ اجرایی هم غیر ضروری می باشند حذف شوند. کاربست مهندسی ارزش در پروژههای اجرایی با توجه به پیچیدگی کارها به ویژه در طرحهای بزرگ اجرایی، میتواند به ابزار بی چون و چرای مدیریت در کنترل هزینهها تبدیل شود. به عبارت دیگر تحلیل ارزش تلاش می کند هر چیزی را که موجب وارد آمدن هزینه های غیر ضروری می شود اصلاح یا بزداید در حالی که به کارکردهای اصلی و اساسی طرح آسیبی نرسد. مجموعه ای کامل از چندین و چند روش فنی که با تحلیل اجزای کار بتواند اجرای کامل یک طرح را با کمترین و هزینه و زمان به ثمر برساند مهندسی ارزش نامیده می شود. کلیه هزینه های طراحی و اجرا و همچنین هزینه های مالکیت شامل بهرهبرداری، تعمیر و نگهداری به علاوه هزینه های مصرف در سراسر دوره عمر مفید طرح، هزینه طرح نام دارد. کلیه این روش ها می تواند موجب اصلاح و ارتقای کیفیت فرایندهای تولید صنعتی شود و یا باعث شود طراحی های جدید در هر مرحله از یک پروژه اجرایی گردد. در صنایع تولیدی می توان یک روش اصلاحی را همواره در مراحل بعدی تولید یک محصول خاص نیز اجرا کرد و این یک امر رایج است درحالی که در پروژه های ساختمانی حدود کاربست یک روش مهندسی ارزش فقط همان پروژه را در برمی گیرد چون هر سازه روند خاصی را دارد و گذشته از تمام این ها امکانات صرفه جویی در هزینه های یک پروژه اجرایی در مراحل مختلف آن تفاوت های بسیار پیدا می کند.
توضیحی که در اینجا ضروری است بیان شود این است که اگرچه این روش در تمامی مراحل پروژه می تواند به کار برده شود ولی زمانی که در نخستین مراحل یعنی فاز اطلاعات و یا تحلیل کارکرد استفاده شود بیشترین بازده و سود را خواهد داشت. به دلیل نوآوری و جنبه های کاربردی که در این روش حاصل می شود، مهندسی ارزش از روش های سنتی و متعارف کاهش هزینه ها متمایز می شود. روش های سنتی عمدتا تجربیات گذشته، نگرش ها و عاداتی که جنبه تکرار داشته است را پی روی می کرده و در نقطه مقابل گردآوری اطلاعات، شناسایی عرصه های مشکل دار، پیشنهاد و تدوین روش ها و طرح های ابتکاری، پرورش اندیشه های نو اساس کار مهندسی ارزش است.
این فرایند منطقی و ساختار یافته نیازمند چندین کارشناس خبره است تا اهدافی را دنبال کنند:
- انتخاب پروژه یا محصول مناسب برای تحلیل با توجه به زمان صرف شده برای مطالعه.
- مشخص کردن و اندازهگیری کردن ارزش جاری یک پروژه و محصول یا اجزای تشکیل دهنده آن با توجه به عملکردهایی که نیازها، هدفها و خواستهای یک پروژه را برآورد میسازد.
- تدوین و ارزیابی گزینههای جدید برای تخمین یا ارتقای کیفیت بخشهای وابسته با هزینه کمتر.
- انطباق گزینه جدید با بهترین راه عملی کردن آن.
طراحان، پیمانکاران، تحلیل گران ارزش و کارفرمای یک پروژه این گروه را تشکیل می دهند. اگرچه کار این افراد بهم مرتبط نیست اما از لحاظ موضوع بهم مربوط است و با زمینه های تخصصی مجموعه هم آشنایی دارند. نقش گروه طراحی در کاربست موفقیتآمیز تحلیل ارزش، بسیار مهم است، زیرا بیشتر دستاندرکاران عرصه اجرایی بهطور کامل به توانایی مهندسی ارزش پی نبردهاند و به بهرهگیری عملی از روشهای فنی این تحلیل نپرداختهاند. تحلیل گر ارزش باید راههای متعادلسازی گروه را دریابد و با آنان همفکری و همدلی کند تا اعضای مجموعه به تفکر مهندسی ارزش نزدیک شوند. تحلیل گر ارزش باید با فراهم آوردن فرصت لازم برای یکایک افراد مجموعه، امکان ارائه دیدگاههای آنان را میسر سازد تا افراد بدون نگرانی از اینکه ممکن است اظهار نظر آنها چندان فنی و عملی نباشد، دیدگاههای خود را مطرح نمایند. گاهی بهترین و ارزانترین راهحلها از پیشنهادها و دیدگاههایی که به نظر کم ارزش و سطحی میآیند، حاصل میشود. مهندسان مشاور در جریان طراحی و پس از ارائه طرح به سختی میپذیرند که ارزش داوری را که برای کار خود قایل اند ممکن است با روشهای فنی و عملی که گروه تحلیل ارزش ارائه میدهد، ناسازگاری داشته باشد. حال آنکه مشاور و طراح هر چند که باید از بیشترین دادهها و آمار موجود در طراحی خود استفاده کنند باز ممکن است به دلایلی، دسترسی به کلیه اطلاعات مورد نیاز برای تهیه مناسبترین طرح را نداشته باشند. گذشته از این، بیشترین اشکالات و نارساییهای طراحی در مرحله اجرا پیش میآید، در مرحلهای که باز شدن جنبههای مختلف کاری عوارض پنهان و ناشناخته کار را آشکار میسازد و شرایط جدیدی را به طرح تحمیل مینماید. مهندس مشاور باید ظرفیت سازگارپذیری روشهایی را که تحلیل ارزش ارائه میدهد با ارزشهای داوری خود داشته باشد و تغییرات را به راحتی بپذیرد و تحمیل شرایط و ضرورتهای تحلیل ارزش را توهینی به مقام تخصصی خود تلقی ننماید. پیمانکاران، تقریباً همواره در حین اجرا با مسائل و مشکلات تازهای روبرو میشوند که لزوم تغییرات در طراحی یا حتی بازنگری طراحی ضرورت مییابد با آنکه بیشترین موارد کاربست روشهای فنی تحلیل ارزش، در مرحله اجرا انجام میشود، باید پذیرفت که موفقیت کامل این کار به توانایی پیمانکاران مجرب برای مشارکت در تحلیل ارزش بستگی دارد. یکی از مشکلات کنونی در عرصه اجرایی، دوگانگی بین طراحی و اجرا است. به رسمیت شناختن تواناییهای مدیر یا سرپرست کارگاه میتواند کاربست روشهای تحلیل ارزش را تضمین نماید. کارفرما مهمترین و اصلیترین جنبه مشارکت کار را در حلقه تحلیل ارزش به عهده دارد. پشتیبانی فعالانه کارفرما، ضامن موفقیت و مؤثر واقع شدن کار است. کارفرما برای آنکه تمایل لازم را برای انجام این پشتیبانی پیدا کند، باید با مسئولیتهای مجموعه تحلیل ارزش و حدود آن مسئولیتها در چهارچوب ساختار حقالزحمهای موافقت نامه طرح، آشنا باشد.
میدانیم که در اکثر کشورها چیزی بیش از 50 درصد از کل بودجه برنامه ریزی شده در راه کارهای اجرایی صرف می شود، به همین دلیل معمولا مجریان طرح ها و پروژه ها هزینه های سنگینی را بابت این طرح ها متحمل می شوند. کارفرما انتظار دارد پولی را که هزینه کرده به طور کامل به او بازگردد اما با وجود محدودیاتی که از لحاظ مالی ایجاد می شود و قیمت های اجرایی که مدام رشد می کند این امر دچار مشکل شده است. اگر بخواهیم طرحی را با کمترین میزان هزینه اجرا کنیم که در عین حال طرح اطمینان بخش باشد، سود دهی، قابلیت تعمیر و نگهداری و حفظ جنبه های زیبایی کار را داشته باشد، حتما باید حرف از مهندسی ارزش به میان بیاید.
مهندسی ارزش چون موجب کاهش هزینههای اجرایی و صرفه جویی در هزینهها میشود، از این رو کارفرمایان تمایل دارند تا با پرداخت حقالزحمه جداگانهای به تحلیل گران ارزش، همواره از حضور و تداوم فعالیت گروه تحلیل گر ارزش در کنار خود، بهرهمند باشند. کاربست مهندسی ارزش که در ابتدا از آمریکا آغاز شد با تأخیر به سایر کشورها نیز انتقال یافت. کشورهای اروپایی، ژاپن و هند بعد از آمریکا بیشترین استفاده را از امکانات بالقوه مهندسی ارزش بردند و با تلفیق روشهای مهندسی ارزش در آمریکا با روشهای رایج در کشورهای خود، به صرفه جوییهای قابل توجهای دست یافتند. امکانات بالقوه کاربست مهندسی ارزش در طرحهای عمرانی، بیکران است. پیشگامان این روش، راه را علامتگذاری و مشخص کردهاند. کشور ما هنوز در ابتدای راه قرار دارد، کارهای بسیاری باید انجام شود تا بتوان گفت دست اندر کاران عرصههای اجرایی کشور ما نیز از فرصتهایی که توسط مهندسی ارزش در کاستن از هزینه طرحها و پروژهها فراهم میشود، بیشترین بهره و فایده را خواهند برد.