هزینه یابی و حاشیه سود

در مقاله قبل درباره ABC ابزاری برای جهت یابی بازار، حسابداری مدیریت و تصمیمات بازاریابی صحبت شد و حال در ادامه به بررسی هزینه یابی و حاشیه سود می پردازیم.

بازاریابی، ABC و زنجیره ارزش

به‌کارگیری ABC مستلزم بازبینی بهای ثابت و متغیر و حاشیه سود به کار رفته در تصمیمات بازاریابی است. به کار بردن ABC  مستلزم این است که تولیدکنندگان و تصمیم گیرندگان علاوه بر پاسخگویی سود بر فرایندهای توسعه محصول، تولید و تحویل و بهای فعالیتهای مورد نیاز برای تکمیل این فرایندها تأکید کنند.

مایکل پورتر (1990)، زنجیره ارزش را بعنوان ابزاری جهت شناسایی و ردیابی انواع فعالیتهای طراحی، محصول، فروش، تحویل و پشتیبانی پیشنهاد کرده است. زنجیره ارزش فعالیتهای درآمدی ارزش را ردیابی می کند. بر این اساس در هزینه یابی و حاشیه سود ، ABC، بهای تمام شده محصول بستگی دارد به:

1) در حال حاضر محصول کجای زنجیره ارزش قراردارد.

2) شرایط تصمیم برای کدام یک از اقلام بهای تمام شده، تجزیه و تحلیل می شود.

در مدل مرحله ای مرسوم، به‌جای انباشت مخارج برای فعالیتهای شرکت و تلاش برای تخصیص آنها، مخارج به محصولات در سطح واحد اختصاص می یابد.  در ABC، مخارج برای سطوح مختلف از پائین به بالا جمع شده و از طریق هر مرحله از زنجیره ارزش انباشته می شود. در قسمتهای بعدی این سطوح تشریح شده است.

حاشیه سود سطح واحد

تعیین محلی که شرکت می تواند منابع اضافی را برای ایجاد ارزش افزوده به کار گیرد، با فعالیتهای سطح واحد شروع می شود. هزینه یابی و حاشیه سود سطح واحد از طریق کسر کردن بهای بوقوع پیوسته فعالیتهای سطح واحد از درآمد پیش بینی شده محصول محاسبه تهیه می شود. در اطلاعاتی که توسط ABC  تهیه می شود، مفاهیم حاشیه سود، مخارج ثابت و متغیر معانی متفاوتی دارد و سودهای ناویژه ممکن است در مراحل متفاوت زنجیره ارزش محاسبه شوند. اولین سطح تجمع مخارج در سطح واحد اتفاق می افتد و شامل اقلام متغیر بهای تمام شده است. فعالیتهای سطح واحد مخارجی متناسب با تعداد واحدهای تولیدشده، ایجاد می کنند که همان مخارج متغیر مرسوم دستمزد مستقیم و مواد مستقیم است.

حاشیه سود سطح محصول

فعالیتهای سطح محصول شامل دو گروه اضافی از مخارج است که باعث تمایز هزینه ثابت و متغیر می شوند. این فعالیتها شامل مخارج حفظ تولید و سطح سفارش کار است. مخارج سطح سفارش کار می تواند تعداد و مدت تنظیمات تولید، تعداد و نوع تغییرات اساسی، تعداد سفارش‌ها خرید و تعداد بازرسی ها باشد. ویژگی بارز مخارج سطح سفارش کار این است که به تعداد واحدهای تولید شده بستگی ندارد، بلکه به فعالیتهای مورد نیاز برای برنامه ریزی و تنظیم مسیر تولید بستگی دارد. حاشیه سطح محصول از طریق کسر کردن هزینه های فعالیتهای سطح سفارش کار و حفظ محصول از حاشیه سطح واحد محاسبه می شود.

سیستم اطلاعاتی ABC که ارتباط میان پیچیدگی و تنوع خط تولید را بیان می کند و شالوده ذاتی آن پشتیبانی از تولید است، اطلاعات مورد نیاز برای تولیدکنندگان را فراهم می کند تا به‌جای افزایش خطوط تولید بدون توجه به سود آن، تصمیماتی در جهت افزایش سود اتخاذ کند. باقی ماندن در رقابت مستلزم بهبود مستمر محصول، افزایش جذابیت در بازار و بهبود مستمر فرایندها جهت افزایش کارایی عملیاتی و سودآودی در بلندمدت است. هیچ یک از بهبودهای مستمر به حجم تولید شده بستگی ندارد بلکه به پویایی بازار، چگونگی سطح محصول و سبک  فروش بستگی دارد. بنابراین، یک سیستم اطلاعاتی که توانایی محاسبه بهای نگهداری محصول غیررقابتی را دارد برای شرکت هایی که در محیط فعلی فعالیت می کنند ضروری است. در هزینه یابی و حاشیه سود استفاده از ABC برای تفکیک هزینه های تحقق یافته در سطح تولید، تولیدکنندگان را قادر به ارزیابی بهبودهای فرایند و محصول در مقابل منافع بلندمدت می کند.

حاشیه سود در سطح کانال فروش

حاشیه سود سطح کانال فروش  از طریق کسر کردن مخارج فعالیتهای کانال فروش از سود ناویژه سطح محصول محاسبه می شود. انجام فعالیتها در سطح کانال فروش بستگی دارد به: 1- موقعیت کانال فروش 2- تعداد و تنوع خروجی های خرده فروشی  3- سبکهای انتقال محصولات 4- مکان و سیاست های ذخیره موجودی و 5- تنوع در انتقال محصولات.

مخارج این فعالیتها تغییرات سربار را بیان می کند که در سیستم های مرسوم بهای تمام شده بر مبنای حجم فروش کانال تخصیص می یابد. ABC علاوه بر تأکید بر معاملات، بهای کامل فعالیتهای سطح کانال فروش را شناسایی کرده و تولیدکننده را در انتخاب واسطه ها و ساختار کانال فروش حمایت و امکان بهترین ارزیابی از سطح سوآوری کانال فروش رافراهم می کند.

حاشیه سود سطح مشتری/ بخش

بخش بازار حلقه نهایی زنجیره ارزش و هدف نهایی دیگر فعالیتهای شرکت است. بخاطر اهمیت مشتری، یک سیستم حسابداری باید مشتری را بعنوان هدف نهایی بهای تمام شده شناسایی کند. مشتری به فواید شهودی محصول اهمیت می دهد و نهایتاً اوست که فعالیتهای ایجاد شده در زنجیره ارزش را هدایت می کند. بر طبق هزینه یابی و حاشیه سود برآوردن نیاز و خواسته های مشتری، تلاشهای طراحی محصول را به سمت فواید شهودی درخواست شده توسط مشتری و تلاشهای طراحی فرایند را به سمت تولید و تحویل محصولات ارزش آفرین سوق می دهد. ترغیب کارکنان شرکت به مشتری مداری، یکی از اصول مهم بازارمداری است. ABC  رویکردی پیشرفته برای تجزیه و تحلیل های بهای تمام شده/ منفعت فراهم کرده و امکان تصمیم گیری بهتر در مصرف منابع جهت فعالیتهای بازارمدار را برای تولیدکنندگان فراهم می کنند. ABC این حقیقت را که فعالیتهای اهرمی سطح مشتری / بخش بر اساس نیاز بخش یا مشتری تغییر می کند، را در نظر می گیرد. حاشیه سود سطح مشتری/  بخش  از طریق کسر کردن مخارج این فعالیتها از سود ناویژه سطح کانال فروش محاسبه می شود.